فرمول محاسبه اعمال لو رفت!

میگن ریاضی ریشه همه علوم هست... واقعا راست میگن الان اگر احادیث رو خونده باشید میتونید کم و بیش به یک فرمول ریاضی برسید! یعنی هرچی بیشتر تحقیق و پژوهش داشته باشیم این فرمول دقیقتر میشه و میشه فهمید ادم کجای کاره!
این مطلب یکمی فقط(خیلی خیلی کم!) دانش ریاضی نیاز هست!(در حد چهار عمل اصلی!)
البته مخواستم همینجا متنیش رو قرار بدم منتهی دیدم قرار دادن متن ریاضی اینجا یکمی سخت هست به همین دلیل یک عکس بسیار بسیار بسیار سبک رو اینجا قرار میدم!

البته هر کدوم از پرانتز ها اندازه ده منبر حرف داره! که این حرف زدن هارو سعی میکنم کم کم و خلاصه بعدا در پست های مختلف توضیح بدم! یعنی یک سلسله مباحث!
پس فعلا همین نیمچه مطلب رو ببندیم! تا برسیم به مباحث تخصصی‌تر!

عیدتون هم مبارک باشه! عیدی ما هم فراموش نشه (خیلی به دعا نیازمندم!)
موفق وموید باشید
یاعلی

معجزه: مرده ای که زنده شد!

سلام
این روز ها معجزه ای جلو چشام داره رخ میده که باورش سخته برای آیندگان که کسانی بودند که توی این دوره و زمونه که چنین معجزه ای رخ میداده و بی عقلی میکردند مردم...
هر روز همراه اینکه میشنوند که افرادی مردند و دستشون از این دنیا کوتاه شد... خودشون هم میمیرند و زنده مشوند و با این حال متذکر نمیشوند....
هر روز با گناه قلب خودشون رو میکشند و هر روز با توبه اونو زنده میکنند و با این حال باز هم متذکر نمیشوند و فکری به حال پرورش اون دل زنده نمیکنند و هر روز تنها به فکر کشتن و زنده کردن اون دل ها هستند...
چرا این مردم اینقدر ضعیف هستند؟ آخه بی شعوری تا چقدر؟ چرا برای هیچ این‌همه تلاش؟ باز برای هیچ تلاش میشه چشم پوشی کرد... چرا برای گناه این همه تلاش؟
یعنی حتما باید یک بار بمیرند و دیگر زنده نشوند تا داغش توی دلشون بمونه؟

آه...

از امروز هیچ مدرکی جز مدرک دکتری اعتباری ندارد!

امروز مدرک دکتری من هم اومد! با خودم گفتم:

به سلامتی دیگه از این به بعد صدات میکنند دکتر فلانی... حالا که دکتری رو گرفتی، باید در حد کسی که دکتری داره باشی... حرفات باید پر بار علمی باشه... علمی که سطحش دیگه با سطح ارشد و کارشناسی تفاوت زیادی داره... دیگه واسه تو مدارک دیگت با اینکه ارزش دارند ولی دیگه معتبر نیستند... چون وقتی دکتری گرفتی یعنی به مراحل بالاتر علمی رسیدی، این منطقی نیست که اگه یکی ازت پرسید مدرکت چیه تو بگی: یه دیپلم، یه کاردانی، یه کارشناسی، یه ارشد و یه دکتری دارم... چون منطقی نیست که با داشتن مدارک بالاتر مدارک پایین‌تر حتی نام برده بشه... درسته که یه زمانی تو کاردانی داشتی و هر کس ازت میپرسید مدرکت چیه تو میگفتی کاردانی ولی الان دیگه گذشته اون روز ها... با اومدن دکتری سایر مدارک از درجه اعتبار ساقط شدند...

خب داستان فوق یه داستان علمی تخیلی بوده! و به طور کل دارای هیچ اعتباری نیست!(خنده!)

ولی بی خود این داستان رو سر هم نکردم!

عقل معنوی-2

سلام

در مطلب قبل (عقل معنوی 1) یک مقدمه‌ی کوچیکی در مورد ایمان به غیب گفته شد و در همان مطلب داستان هایی ذکر شد در باب ایمان به قدرت های غیبی خداوند... 

اما در جامعه فعلی جهان مهمترین چیزی که این اعتقاد به غیب رو از مردم گرفته رواج یک طرز فکر بسیار خطرناک و حتی میشه گفت مشرکانه هست که متاسفانه در جامعه مسلمانان(حالا جاهای دیگه دنیا‌رو نمیدونم همین ایران خودمون) رو به شدت فراگرفته...

آیه زیر دقیقا خطری هست که در جامعه ما و حتی جامعه جهانی غالب شده بر افکار اکثریت مردم:

وَقَالَتِ الْیَهُودُ یَدُ اللَّهِ مَغْلُولَةٌ ۚ غُلَّتْ أَیْدِیهِمْ وَلُعِنُوا بِمَا قَالُوا ۘ بَلْ یَدَاهُ مَبْسُوطَتَانِ یُنفِقُ کَیْفَ یَشَاءُ ۚ وَلَیَزِیدَنَّ کَثِیرًا مِّنْهُم مَّا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ طُغْیَانًا وَکُفْرًا ۚ وَأَلْقَیْنَا بَیْنَهُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَاءَ إِلَىٰ یَوْمِ الْقِیَامَةِ ۚ کُلَّمَا أَوْقَدُوا نَارًا لِّلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ ۚ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا ۚ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ الْمُفْسِدِینَ [٥:٦٤] 

ترجمه: و یهود گفتند: «دست خدا (با زنجیر) بسته است.» دستهایشان بسته باد! و بخاطر این سخن، از رحمت (الهی) دور شوند! بلکه هر دو دست (قدرت) او، گشاده است؛ هرگونه بخواهد، می‌بخشد! ولی این آیات، که از طرف پروردگارت بر تو نازل شده، بر طغیان و کفر بسیاری از آنها می‌افزاید. و ما در میان آنها تا روز قیامت عداوت و دشمنی افکندیم. هر زمان آتش جنگی افروختند، خداوند آن را خاموش ساخت؛ و برای فساد در زمین، تلاش می‌کنند؛ و خداوند، مفسدان را دوست ندارد. [ناصر مکارم شیرازی] 

عقل معنوی-1

سلام،

آیه 3 سوره بقره یک آیه فوق‌العاده هست... صفات مومنین رو داره ذکر میکنه که:

الَّذِینَ یُؤْمِنُونَ بِالْغَیْبِ وَیُقِیمُونَ الصَّلَاةَ وَمِمَّا رَزَقْنَاهُمْ یُنفِقُونَ [٢:٣]

(پرهیزکاران[=مومنان]) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند. [ناصر مکارم شیرازی] 

من یشاء -قسمت 2

سلام

در ادامه مطلب گذشته "من یشاء -قسمت 1" باید یک سری توضیحات بیشتری هم داده بشه...

در همه فعل های موجود (هر عملی که انجام میشه) خواست و اراده خداوند وجود داره، یعنی اگر خداوند بخواهد که یک کاری نشود، نمیشود... نه که از صنعت‌های ادبی بخوام استفاده کنم، نه کلا نمی‌شود... اما از اونجایی که خداوند قدرت اراده و آزادی در عمل و انتخاب سرنوشت رو به جن و انس داده، برای همین در هر کاری که تصمیم بگیرند، خداوند هم در اکثریت مواقع مخالفتی با انجام اون عمل نمیکنه...

اما خدایی که دوست داره همه انسان ها به سمت راه هدایت بیان، تنها در صورتی افراد رو به سمت راه هدایت میکشونه که اول از همه شخص کمِ کمْ یک قدم در این راه قدم بذاره... اون‌وقته که خدا هم ده قدم براش راه رو جلوتر میاره...