سلام
در ادامه مطلب گذشته "من یشاء -قسمت 1" باید یک سری توضیحات بیشتری هم داده بشه...
در همه فعل های موجود (هر عملی که انجام میشه) خواست و اراده خداوند وجود داره، یعنی اگر خداوند بخواهد که یک کاری نشود، نمیشود... نه که از صنعت‌های ادبی بخوام استفاده کنم، نه کلا نمی‌شود... اما از اونجایی که خداوند قدرت اراده و آزادی در عمل و انتخاب سرنوشت رو به جن و انس داده، برای همین در هر کاری که تصمیم بگیرند، خداوند هم در اکثریت مواقع مخالفتی با انجام اون عمل نمیکنه...
اما خدایی که دوست داره همه انسان ها به سمت راه هدایت بیان، تنها در صورتی افراد رو به سمت راه هدایت میکشونه که اول از همه شخص کمِ کمْ یک قدم در این راه قدم بذاره... اون‌وقته که خدا هم ده قدم براش راه رو جلوتر میاره...
این رویاد فقط مخصوص هدایت معنوی و رسیدن به کمال معنوی به صورت مطلق نیست و نمیتونه باشه... حتی توی زندگی مادی بشر هم همینطوره، هر ملتی که بخواد در راه ترقی و پیشرفت قدم بذاره باید خودش اولین قدم رو برداره... 
حال ملت ها (مخصوصا دارم با جمع بشری حرف میزنم) در راه رسیدن به کمال جامعه به دو دسته تقسیم میشوند... 
1: ملت هایی که دنیا رو اصل و هدف قرار دادند و برای رضای نفسشون کاری رو انجام میدن...
2: ملت هایی که خدا رو اصل و هدف قرار دادند و برای رضای خدا کاری رو انجام میدن...

که قرآن برای هردوی این دو گروه میفرماید:

مَن کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ ۖ وَمَن کَانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیَا نُؤْتِهِ مِنْهَا وَمَا لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِن نَّصِیبٍ [شوری|20]

کسی که زراعت آخرت را بخواهد، به کشت او برکت و افزایش می‌دهیم و بر محصولش می‌افزاییم؛ و کسی که فقط کشت دنیا را بطلبد، کمی از آن به او می‌دهیم امّا در آخرت هیچ بهره‌ای ندارد! [ناصر مکارم شیرازی]

البته آیه بالا بدین معنی نیست که کسی که زراعت آخرت رو می‌خواد دنیا رو نمی‌خواد و بهش نمیرسه... منظور آیه نیت شخصه که می‌خواد برای خدا کار کنه یا اینکه می‌خواد برای دنیا و نفسش کار کنه... 
که برای قوم شماره 1: این بدان معنی هست که نهایت چیزی که کسب می‌کنند نتیجه تلاششون هست. ( اگه خدا خیلی حال بده بهشون! )
اما برای قوم شماره 2: این معنی رو میده که پایین‌ترین چیزی که کسب می‌کنند برابر با حد تلاششون هست (که به قول آیه: ما بهش برکت و افزایش هم میدیم)

هدف نوشت: هدف کلیم از نوشتن مطلبی با عنوان من یشاء پاسخ به سوالتی بود که خیلی از دوستان میپرسند که خب چرا کشور های غربی اینقدر پیشرفت داشتند ولی ما به گرد پاشون نرسیدیم(حال کمی اغراق اضافه کردم بهش)، جوابش کاملا واضحه چون ما اصلا تلاشی نکردیم که بخوایم به جایی برسیم... همین‌قدر هم که به جاهایی رسیدیم از لطف خاص خدا بود که به زحمات کممون برکت داد... وگرنه با این مقدار تلاش و ضعف های مدیریتی بسیار توی کشورمون، اگر یک کشور غربی بودیم مسلما از قرون وسطی هم عقب تر بودیم چه برسه به الان...
کمی به خودمان بیایم و برای حرکت جامعه به سمت کمال حرکت کنیم... مردم دنیا دارن به ما نگاه میکنند که یک کشوری که بر پایه دین حکومتی رو تشکیل داده نهایتش چه شکلی میشه... مسلما اگر ما خوب عمل کنیم، مکتبمون هم در سراسر جهان پخش خواهد شد، و این قدمی بزرگ در راه رسیدن به ظهور مولا و سرومون آقا صاحب‌الزمان (عج) خواهد بود...
پس همه با یک یا‌علی در هر کاری که هستیم، سعی بر بهترین بودن بکنیم و مصالح جامعه رو بر مصالح خودمان مقدم بشماریم...

پی نوشت: البته برسی تفسیری کلمه " من یشاء " خیلی خیلی جای بحث داره... میشه تک تک آیاتی رو که به صورت من یشاء هستند رو مورد برسی قرار داد و نکات نابی رو از دلشون هم در بیاد... اما این نوع کش دادن ها هم زیاد خوب نیست (خوب که هست جاش اینجا نیست).

شاید نوشت: شاید درآینده نزدیک مطلبی با عنوان " من یرید " بنویسم...